حس

آمدیم تا با زندگی کردن قیمت پیدا کنیم .نه با هر قیمتی زندگی کنیم.

حس

آمدیم تا با زندگی کردن قیمت پیدا کنیم .نه با هر قیمتی زندگی کنیم.

لطیفه

یه روز ملانصرالدین از یه روستایی رد می شد.مردم اون روستا جلویش را گرفتند. 

گفتند شما طبابت بلدیت؟ 

ملانصرالدین گفت:بله من یکی از رشته هایی که خوندم طبابت بوده. 

ملانصردینو بردندش بالا سر مریض.یه نگاهی به مریض کردو گفت: 

دوتا سیخ کباب بیارید.کبابو آوردن خورد.گفت دوتاسیخ دیگه هم بیارید.اون هم خوردودوتا چایی هم بیاریدو..............تواین حین مریضه مرد.مردم گفتند توکه یه نفرکشتی. 

گفت :نه .دونفر داشتن می مردند یه نفرشون را نجات دادم . 

اونی که داشت از گرسنگی می مردو نجات دادم. 

 

پ.ن :

تو این دوروزمونه همه به فکر خودشون اند.(کسی به کسی نیست .مردونگی ومعرفت پشم......) 

 

 

مطالب جالب

مغز عجیب انسان  

دانشنمندان متعقدند که مغز انسان فقط به اول  

و آخر کملات توجه مکیند برای همینه که تو تونستی 

این رو بخونی. حالا بگو چند تا کلمه غلط بود. 

لطفا از اول با دقت بخون تا باور کنی.

لطیفه

 
 
 
سلام !امروز میخوام یه لطیفه واسطون بذارم. 
اگه خوب بود وحالشو بردید .نظر هم بدید.آخه خیلی ها میاند سر میزنند ولی نظر نمی دند.
 
روزی غضنفر برای کار و امرار معاش  قصد سفر به آلمان میکنه
 
 وهمسرش و نوزده بچه قد و نیم قد رو رها میکنه
 
خلاصه
 
همسرغضنفر گفت : حالا ما چه طور از احوال تو با خبر بشیم؟؟؟؟
 
غضنفر گفت: من برای تو نامه مینویسم.... 
 
همسرش گفت: ولی نه تو نوشتن بلدی و نه من  خوندن !!!!!!!!!!!!!!!!!
غضنفر گفت :من برای تو نقاشی میکنم ...
 
تو که بلدی نقاشی های منو بخونی مگه نه ؟؟؟؟؟؟
 
خلاصه
 
غضنفر به سفر رفت و بعد از دو ماه این نامه به دست زنش رسید .. 
  
  این شما و این هم نامه ببینید چیزی میفهمید!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟
 
.
.
.
.
.
.
.
  
 
..
.
.
شما چیزی فهمیدید !!!!!!!
من که نفهمیدم
این نامه رو فقط همسر غضنفر میفهمه چی نوشته شده 
 
حال ترجمه از زبان همسرش  
 
خط اول :حالت چه طوره زن ؟    
 
خط دوم :بچه ها چه طورن ؟  
 
خط سوم : مادرت چه طوره ؟   
 
خط چهارم :شنیدم سر و گوش ت می جنبه!!!     
 
خط پنجم : فقط برگردم خونه....   
 
خط ششم : می‌کشمت    
 
خط هفتم :غضنفر از آلمان... 
 
 
......................