-
سال نو مبارک
دوشنبه 29 اسفندماه سال 1390 19:33
-
کوه به کوه نمیرسه.........
یکشنبه 28 اسفندماه سال 1390 11:53
فک نکنی همه چیز تموم شد...............دیگه نمیبینیش................دیگه کاری باهاش نداری........ کوه به کوه نمیرسه ولی آدم به آدم میرسه........جوری هم میرسه که اصلا به ذهنت نمیرسید. یه کاری کن اگه دفعه بعد دیدیش روت بشه توچشماش نگاه کنی.
-
لطیفه
پنجشنبه 25 اسفندماه سال 1390 10:29
یه روز ملانصرالدین از یه روستایی رد می شد.مردم اون روستا جلویش را گرفتند. گفتند شما طبابت بلدیت؟ ملانصرالدین گفت:بله من یکی از رشته هایی که خوندم طبابت بوده. ملانصردینو بردندش بالا سر مریض.یه نگاهی به مریض کردو گفت: دوتا سیخ کباب بیارید. کبابو آوردن خورد.گفت دوتاسیخ دیگه هم بیارید.اون هم خوردودوتا چایی هم...
-
خاطره۲۰
چهارشنبه 24 اسفندماه سال 1390 12:19
وقتی دلم می گیره میزنم زیر آواز ............یاگوش میدم ..............اونم آواز سنتی و غمگین .....چهچه هم .........جزوش هست.بر عکس خیلیا که میرند آهنگ شاد گوش میدن.......... نمیدونم ....من اینجوری ام دیگه. ت.ش میخوام به خدا بگم ........خدااااااااااااااااااااااااااا ممنونم از این همه لطفی که به من داری شکرت
-
خاطره
سهشنبه 23 اسفندماه سال 1390 20:11
امشب آخرین چهارشنبه ساله .............چهارشنبه سوری.......... امروز توتلویزیون ...............دیدم یه بچه .................به خاطره ترقه زندگی .............................3تا خانواده را نابودکرد. آخه این ترقه چیه ....................که بازدنش هزار تا ناله ونفرین پشتشه.همین الان با صدای یه ترقه یه نفرترسیده بود.داشت...
-
یاداشت های کوتاه ۱
دوشنبه 22 اسفندماه سال 1390 17:14
نمیدونم چرا ما آدما بعضی موقع بی دقتی میکنیم. امروز به خاطر یه کم بی دقتی نزدیک بود یه خانواده از پرواز جا بمونند. قرار بود پاسپورتاشونو اسکن کنیم بفرستیم تهران واسه ویزا.به خاطر اینکه آدرس ایمیلو اشتباه میزدیم.کار انجام نمیشد.تا لحظه ی آخر که یه فرشته نجات اومد گفت داری آدرسو اشتباه میزنی......آهای...
-
یاداشتهای کوتاه ۲
یکشنبه 21 اسفندماه سال 1390 18:30
سوار اتوبوس که میشم خوابم میگیرد......... وقتایی که خوابم نمیبره .میگم بریم یه اتوبوس پیداکنیم ..............بخوابیم.
-
خاطره
پنجشنبه 18 اسفندماه سال 1390 21:06
کم کم داره بوی عید و سال جدید می یاد............. البته از طرف مخالفش داره بوی بهار میاد. دیگه سال 90هم داره اعتبارش تموم میشه و باید باهاش خدافظی کنیم...................الان مردم دارند واسه تعطیلات عید برنامه ریزی میکنند..................منم یه فکرایی کردم ولی هنوز مشخص نیست.................یکی از بچه ها دعوتمو گرفته...
-
گاهی لازم است
پنجشنبه 11 اسفندماه سال 1390 18:21
«گاهی لازم است» گاهی لازم است از خانه بیرون بیایی و خوب فکر کنی ببینی باز هم میخواهی به آن خانه برگردی یا نه ؟! گاهی لازم است از مسجد ، کلیسا و ... بیرون بیایی و ببینی پشت سر اعتقادت چه میبینی ترس یا حقیقت ؟! گاهی لازم است از ساختمان اداره بیرون بیایی ، فکر کنی که چهقدر شبیه آرزوهای نوجوانیت است ؟! گاهی لازم است...
-
انتظار یا فراموشی
چهارشنبه 3 اسفندماه سال 1390 19:10
دو راه بین فراموش کردن و انتظار است گاهی کامل فراموش میکنی و بعد میبینی که باید منتظر می ماندی و گاهی انقدر منتظر می مانی که میفهمی زودتر از اینها باید فراموشش می کردی.
-
خدایا شکرت
جمعه 28 بهمنماه سال 1390 12:29
روزی مرده ای به محل کار فرشتگان رفت ودر آنجا دید که فرشتگان به ۳گروه تقسیم شده اند. از گروه اول که تعداد آنها زیاد بود و با عجله کار میکردند پرسید : شما به چه کاری مشغولید؟ گفتند:ما خواسته های انسانها رو به نزد خدا می بریم. از گروه دوم که تعداد زیادی بودند پرسید:شماها به چه کاری مشغولید؟ گفتند:ما آرزوهای برآورده شده...
-
خاطره
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 18:59
سلام امروز ایستاده بودم پیش راننده های اتوبوس ..........یه خانومی سن وسال دار اومد گفت الان تو اتوبو س کیفمو زدند.داشت گریه می کرد میگفت :پول وموبایلم به درک .............مدارکمو چیکار کنم .میخواستم برم بانک واسه دخترم وام ازدواج بگیرم.کلیه مدارک کارت ملی فباله ازدواج و.........همه تو کیفم بود. یکی از راننده ها میگفت...
-
مطالب جالب
شنبه 22 بهمنماه سال 1390 18:58
مغز عجیب انسان دانشنمندان متعقدند که مغز انسان فقط به اول و آخر کملات توجه مکیند برای همینه که تو تونستی این رو بخونی. حالا بگو چند تا کلمه غلط بود. لطفا از اول با دقت بخون تا باور کنی.
-
خاطره
پنجشنبه 20 بهمنماه سال 1390 16:43
سلام دیگه دارم به تنهایی عادت میکنم. رفیقام که ..............همه از هم جداشدیم.............هرکدوم رفتند به سویی.................... من موندم وخودم ...............دیگه تو دانشگاه هم حوصله ندارم.................دوست ندارم................رفیق جدید پیدا کنم.............طوری شده که .................دیگه تمایل...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 17 بهمنماه سال 1390 13:07
سلام!!!!!!!!!!! اینم چند تا عکس از مسافرتم.در ضمن واسه اونایی که گفتن بدون خداحافظی رفتی. روز شهادت امام حسن نشسته بودم تلویزیون تماشا می کردم دیدم صحن وسرای حرم امام رضا را داره نشون میده.دلم هوایی شد.پاشدم ساکم را برداشتم ورفتم ترمینال بلیط مشهد گرفتم و راهی شدم.به همین راحتی. صحن رضوی صحن آزادی-خودم سقاخانه طلوع...
-
جای شما خالی بود
یکشنبه 16 بهمنماه سال 1390 09:27
همه بودند... در آن سر سبزی پاک... در آن سردی ناب... که صدای آب روان در آن جاری بود... نقاش طبیعت را تقدیر باید کرد... شکر باید کرد...اما... اما تو نبودی... نگاهت نبود... صدایت نبود... جای تو خالی بود...
-
شعر
چهارشنبه 12 بهمنماه سال 1390 09:07
ز چشمت اگر چه دورم هنوز....پر از اوج و عشق و غرورم هنوز اگر غصه بارید از ماه و سال....به یاد گذشته صبورم هنوز شکستند اگر قاب یاد مرا.....دل شیشه دارم بلورم هنوز سفر چاره دردهایم نشد..... پر از فکر راه عبورم هنوز ستاره شدن کار سختی نیست.... گرشتم ولی غرق نورم هنوز پر از خاطرات قشنگ توام.....پر از یاد و شوق و مرورم هنوز...
-
خاطره
سهشنبه 11 بهمنماه سال 1390 20:28
سلام چقدر روزها زود میگذر .چند روز دیگه دوباره باید بریم دانشگاه.درسو .مشقو .بچه هاو............... امروز یه نفر اومد پیشم DVDخام میخواست.DVDهم350تومان بود.600تومان داد گفت چند تا میشه گفتم یکی ونصفی .مونده بود که یکی ونصفی یعنی چه.
-
خاطره چندروزگذشته
دوشنبه 10 بهمنماه سال 1390 10:06
سلام جاتون خالی واسه شهادت امام رضا چند روزی رفتم مشهد. همتونو دعا کردم. از همه جای ایران اومده بودن زیارت وعزاداری خیلی شلوغ بود. ماجرا های زیادی پیش اومدکه همه را نمیتونم بگم. یک شب ساعت۱یا۲ بود تو صحن شیخ طوسی نشسته بودم.چند نفری بودن از یه هیئت که داشتند زیارت می خوندند. منم یه کنار نشسته بودم داشتم باهاشون هم...
-
خاطره
دوشنبه 26 دیماه سال 1390 09:13
سلام به دوستان خوبم!!!!!! میدونید چی تو این دنیای وب سایت دردناکه........... وقتی میری رو آرشیو وبلاگ دوستان اون موقع علامت موس رو می بری رو ی یکی از لینک ها و کلیک می کنی .بعد از چند لحظه میبینی یه پنجره باز شده که تو اون نوشته وبلاگی یا وبسایتی یا هرچی با این مشخصات پیدا نشد . تو اون لحظه چه حالی بهت دست میده.یکی از...
-
اربعین
جمعه 23 دیماه سال 1390 20:25
اربعین هم اومد . میخواستیم امسال اربعین بابچه هابریم کربلاولی قسمت نشد. انشاا... قسمت شه یه باردیگه بریم زیارت. اربعین حسینی رابه همه تسلیت عرض میکنم.
-
خاطرات قدیمی
سهشنبه 20 دیماه سال 1390 19:53
سلام! امروز یاد یه خاطره قدیمی افتادم!گفتم یادی از قدیما کنم. حدود دوسال پیش بود بایکی از بچه ها که اهل دهاتی به نام علون آباد بود رفتیم دهات. منو .علی.حجت وصادقی گفتیم یه چند روزی بریم مسافرت . علی گفت بریم دهات ما. ما هم گفتم برو بریم .چه حالی داد یک هفته ای اونجا بودیم.آذوقه اندازه یک هفته با خودمون برده بودیم. دم...
-
خاطره
شنبه 17 دیماه سال 1390 16:47
سلام فصل امتحانات هم شروع شد.دیگه بچه ها کمتر میتونند بیاند تو اینترنت باید درسشون را بخونند. اما یه مثله اینجاست که ::::>باعث تأسفه اونایی که واسه وبشون میمردندو وبشونو خیلی دوست داشتند.حالا اونو با همه دوستاشون تنها گذاشتندو رفتند. پ.ن:هیچ وقت به این روزگار دل نبند.روزگار بالا وپایین خیلی داره.همیشه اونی که...
-
دیکلمه
یکشنبه 11 دیماه سال 1390 10:25
سلام یه دیکلمه با هم بخونیم....... اسم قفس میاددلم میگیره خدا نجاتش بده هرجا هر کی که اسیره قفس قشنگه وقتی که خالیه خوب جاییه وقتی که توش هوای بی خیالیه قفس یعنی هوای بی نفس بی کس قفس یعنی تجلی گاه آزادی قفس یعنی رهایی هرچه هرجاهست زیبایی قفس یعنی هوای بی نفس بی کس قفس یعنی غریبی بی کسی بی هم زبونی تحمل کردن نا...
-
سخن بزرگان
دوشنبه 5 دیماه سال 1390 16:30
هیچ کس آن قدر ثروتمند نیست که بتواند گذشتهی خود را بخرد.
-
خاطره
جمعه 2 دیماه سال 1390 10:52
سلام راجع به پست قبلی ظاهرش خالی یه ولی پر از درد و حرفهای نگفته. پ.ن ::هیچ موقع ظاهرکسیونبین. چند روز پیش دندونمو کشیدم چقدر درد میکنه. چند روزه نه میتونم حرف بزنم .نه غذای درست وحسابی بخورم و...خلاصه حالم یه کم گرفته. ولی بی خیال.میگذره.
-
خاطره
یکشنبه 27 آذرماه سال 1390 17:39
-
خودم
چهارشنبه 23 آذرماه سال 1390 08:57
سلام قربون خدا برم که تا ناامید میشم یه نشونه .روزنه یه چیزی بهم میفهمونه ودوباره بهم امید میده .اون وقته که باید خدا رو شکر کرد و گفت خدا دسستت درد نکنه دوباره بهم امید دادی. (خدا دوستت دارم - (جز تو کسی را ندارم))
-
داستان تفاوت تفکرهای مختلف
پنجشنبه 17 آذرماه سال 1390 16:32
سلام نمیدونم چی بنویسم .هیچی به ذهنم نمی یاد.فقط اینکه دهه اول محرم چه زود تموم شد.خصوصا روز عاشورا. امسال خیلی بیشتر از سالهای قبل این روز را درک کردم . یه داستان آموزنه دیگه................ روزی روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد. کشاورز دختر...
-
محرم
جمعه 11 آذرماه سال 1390 14:05
این دلم را غرق بوی یــاس کن سینه را لبریز از احــساس کن خوب میدانم بدم یـــــا رب ولی تا ابد من را نوکر عبــــاس کن وقتی جنازه منو ،تو خاک غربت میذارن...تو دهن بسته من ،یه ذره تربت میذارن وقتی همه جنازم رو، جا میذارن تنها میشم...میون تاریکی قبر، منتظر مولا میشم وقتی فرشته ها میان،من مضطرب روی زمین...صدایی از دور...