حس

آمدیم تا با زندگی کردن قیمت پیدا کنیم .نه با هر قیمتی زندگی کنیم.

حس

آمدیم تا با زندگی کردن قیمت پیدا کنیم .نه با هر قیمتی زندگی کنیم.

حدیث درمورد کربلا

امام صادق(ع) فرمود:

اگر یکی از شما تمام عمرش را در برنامه حج باشدو امام حسین(ع) را زیارت نکندهر آینه حقی از حقوق خداو رسول خدا(ص)راترک کرده ،زیرا که حق حسین فریضه ای از جانب خداوند است و برهر مسلمانی واجب می باشد.

                                                                          کامل الزیارات ص.132

خاطرات خودم (۴)کربلا

 

 

 

امروز یک دفعه خفن دلم گرفت!یه عکس از کربلا دیدم بد جور دلم 

 

 هواشو کرد!اونایی که رفتند میدونند.آخه میدونید پارسال همین 

 

 موقعه  ها بود که راهی کربلا شدم.جاتون خالی تنهایی ،خیلی خوش 

 

 گذشت. 

 

 

 

 

 

 

 ان شاالله اونایی که نرفتند قسمتشون بشه برند ببینندچه 

 

 جای باصفایی.  

وقتی راهی کربلا میشی اولین جایی که می برنت نجفه!  

به به!حرم امیر المومنین چه عبوهتی داره! صحنو سراش را که می 

 

 بینی  بغز گلوتو می گیرد.من وقتی وارد حرم آقا شدم ،باورم نمی 

 

 شد. به خودم گفت :یعنی من تو حرم امام اولم علی هستم. 

 

 

 خاطره:

روز دومی که تو نجف بودیم،تو نماز جمعه توبغداد بمب گذاشتند و 

 

 تعداد  زیادی از مردم مجروح وشهید شدند. عراقی ها از بعد از ظهر 

 

شهید ها را می آوردند تو حرم مولا  طواف میدادند ونماز میت می 

 

 خوندند و می رفتند.هر شب تاساعت 12 درب حرم مولا باز بود.اون 

 

 شب به خاطر این اوضاع درب حرم تا صبح باز بود.  

 منم هتل نرفتم و همون جا موندم.چه حالی داد!!  

نزدیک ساعت 2بود،حرم خلوت ،تمام کسانی که اونجا بودندبا خادم ها 

 

 10نفر نمی شدند.وای!چه حالی داشت اون شب .جاتون خالی 

 

 خودمو، مولا. نشستم یه گوشه با آقا خلوت کردم.نشستم دعا خوندم 

 

 ،گریه کردم....همه را دعا کردم ،زیر ایوون طلا نماز خوندم.   چه حالی 

 

 داشت اون شب . 

 

 

حس زندگی را اونجا می فهمی.

  

یعنی میشه باز دوباره              آقا منتّی بذاره  

ببره به کربلاو                           توی صحنش جا بزاره  

 

انشاالله توپست بعدی خاطره ی دیگه و از حرم امام حسین میگم.

سلام

سلااااااااااااااام!!!

کلمه ای که سلامتی میاره! 

 شخصیت آدما را هم نشون میده

تازه گیا شهرداری هم خیلی در موردش تبلیغ کرده!

 

پس سلام به تمام بروبچ ایران زمین میخوامتون! 

 

 

 

          ...........راستی جوابش یادتون نره................

لطیفه هاوحکایات

دیوانه ای را پرسیدند که پروردگار خود را میشناسی؟گفت چگونه نشناسم کسی را که همیشه مرا گرسنه و برهنه می دارد و عقل مرا غارت کرده و اطفال شهر را بر من مسلط کرده ومرا در بلای ابد انداخته!!

لطیفه ها وحکایات

 

 

 پادشاهی به مشاور خود گفت که:نام ابلهان این شهر را بنویس. مشاور گفت :به شرطی که نام هر کس را نوشتم مرا شکنجه نکنی.پادشاه قبول کرد. مشاور اول نام پادشاه را نوشت.پادشاه گفت:اگر ابلهی مرا ثابت نکنی تورا شکنجه می کنم. مشاور گفت تو یک سفته صدهزار دیناری را به فلان نوکر دادی تا به فلان دیار دور دست برود وآن را نقد کندو بیاورد. پادشاه گفت:بله.مشاور گفت من او را میشناسم در این دیار نه ملک دارد ونه زنی و نه فرزندی.اگر آن پول را بگیرد وبه جای دیگر برود و تو دستت بهش نرسد چه می گویی؟پادشاه گفت اگراو بیایدو پول را بیاورد تو چه می گویی؟مشاور گفت:آن وقت نام شما را پاک میکنم ونام انو مینویسم.

خاطرات خودم(۳)

 

 عروسی

 

جاتون خالی دیشب عروسی یکی از رفیقام بود!خیلی خوش گذشت

یک عکس از بچه ها گذاشتم  

 

راستی اگه گفتید من کدومم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

احساساتی(۲)

وقتی احساساتی میشم می گم! 

 

 

 

 

خدااااااااااااا دوست دارم.