حس

آمدیم تا با زندگی کردن قیمت پیدا کنیم .نه با هر قیمتی زندگی کنیم.

حس

آمدیم تا با زندگی کردن قیمت پیدا کنیم .نه با هر قیمتی زندگی کنیم.

یاداشت های کوتاه ۱

 

نمیدونم چرا ما آدما بعضی موقع  بی دقتی میکنیم. 

 

امروز به خاطر یه کم بی دقتی نزدیک بود یه خانواده از پرواز جا بمونند. 

 

قرار بود پاسپورتاشونو اسکن کنیم بفرستیم تهران واسه ویزا.به خاطر اینکه آدرس ایمیلو اشتباه 

 

 میزدیم.کار انجام نمیشد.تا لحظه ی آخر که یه فرشته نجات اومد گفت داری آدرسو اشتباه  

 

میزنی......آهای آقا...............آقا باتوام ...........داری اشتباه میزنی......آقا بیدارشو......... 

 

یه کشیده تو صورتم......... 

 

همه چی درست شد.  

 

خدارو شکر کارشون حل شد. 

 

 

یاداشتهای کوتاه ۲

سوار اتوبوس که میشم خوابم میگیرد......... 

وقتایی که خوابم نمیبره .میگم بریم یه اتوبوس پیداکنیم ..............بخوابیم.

خاطره

 

کم کم داره بوی عید و سال جدید می یاد............. البته از طرف مخالفش داره بوی بهار میاد.

 

دیگه سال 90هم داره اعتبارش تموم میشه و باید باهاش خدافظی کنیم...................الان مردم دارند واسه تعطیلات عید برنامه ریزی میکنند..................منم یه فکرایی کردم ولی هنوز مشخص نیست.................یکی از بچه ها دعوتمو گرفته برم دبی.........کنسرتی برگزار میشه ................که خودش یکی از نوازنده هاست............یکی از دوستام دعوتمو گرفته برم اراک...........3-2 سالییه ندیدمش ..........یه تور 6-5روزه ترکیه هم هست شاید اونو برم.......... یه موقع هم هیچ جا نرفتم...........نشستم درسهای عقب افتاده امو بخونم................. خدا داند.

 

اونایی که تصمیم گرفتند بیان اصفهان....................خبر بدند بیام استقبالشون............ 

گاهی لازم است

«گاهی لازم است»


گاهی لازم است از خانه بیرون بیایی و خوب فکر کنی ببینی باز هم می‌خواهی به آن خانه برگردی یا نه ؟!
 
گاهی لازم است از مسجد ، کلیسا و ... بیرون بیایی و ببینی پشت سر اعتقادت چه میبینی ترس یا حقیقت ؟!
 
گاهی لازم است از ساختمان اداره بیرون بیایی ، فکر کنی که چه‌قدر شبیه آرزوهای نوجوانیت است ؟!
 
گاهی لازم است درختی ، گلی را آب بدهی ، حیوانی را نوازش کنی ، غذا بدهی ببینی هنوز از طبیعت چیزی در وجودت هست یا نه ؟!
 
گاهی لازم است پای کامپیوترت نباشی، گوگل و ایمیل و فلان و بهمان را بی‌خیال شوی، با خانواده ات دور هم بنشینید، یا گوش به درد دل رفیقت بدهی و ببینی زندگی فقط همین آهن‌پاره‌ی برقی است یا نه ؟!
 
گاهی لازم است بخشی از حقوقت را بدهی به یک انسان محتاج ، تا ببینی در تقسیم عشق در نهایت تو برنده ای یا بازنده ؟!
 
گاهی لازم است عیسی باشی ، ایوب باشی ، انسان باشی ببینی می‌شود یا نه ؟!
 
و بالاخره  گاهی لازم است از خود بیرون آمده و از فاصله ای دورتر به خودت بنگری و از خود بپرسی که سالها سپری شد تا آن بشوم که اکنون هستم... آیا ارزشش را داشت ...؟!   
 

زیبائی در فراتر رفتن از روزمره‌ گی‌هاست...

انتظار یا فراموشی

 
 
دو راه بین فراموش کردن و انتظار است 

گاهی کامل فراموش میکنی 

و بعد میبینی که باید منتظر می ماندی  

و گاهی انقدر منتظر می مانی که 

 میفهمی زودتر از اینها باید فراموشش می کردی. 

  

 

خدایا شکرت

 
 
روزی مرده ای به محل کار فرشتگان رفت ودر آنجا دید که فرشتگان به ۳گروه تقسیم شده اند.

 

از گروه اول که تعداد آنها زیاد بود و با عجله کار میکردند پرسید : شما به چه کاری مشغولید؟

 

گفتند:ما خواسته های انسانها رو به نزد خدا می بریم.

 

از گروه دوم که تعداد زیادی بودند پرسید:شماها به چه کاری مشغولید؟

 

گفتند:ما آرزوهای برآورده شده توسط خداوند را به انسانها می رسانیم.

 

ولی گروه سوم که اغلب آنها بیکار نشسته بودند پرسید شما چه کاری میکنید؟

 

گفتند:ما پیغام انسانها را بعد از برآورده شدن آرزوهایشان به نزد خدا می بریم.

 

پرسید مگر جواب آنها چه چیزی است که انسانها از آن دریغ میکنند؟

 

 فرشتگان همگی گفتند هیچ فقط دو کلمه(خدایا شکرت)  

 

پ.ن :فراموش نکنید همیشه شکر خدا رابجا بیارید. 

 

 

خاطره

سلام  

امروز ایستاده بودم پیش راننده های اتوبوس ..........یه خانومی سن وسال دار اومد گفت الان تو  

 

اتوبو س کیفمو زدند.داشت گریه می کرد میگفت :پول وموبایلم به درک .............مدارکمو چیکار  

 

کنم .میخواستم برم بانک واسه دخترم وام ازدواج بگیرم.کلیه مدارک کارت ملی فباله ازدواج  

 

و.........همه تو کیفم بود. 

 

یکی از راننده ها میگفت همیشه این موقع سال که میشه دزدی ها هم زیاد میشه  

 

پ.ن:مکان های شلوغ که میرید مواظب وسایلتون باشید. دزد زیاد شده.........